گستردهترین ارتباط انسان، ارتباط و تعامل با اعضای جامعهی خویش است. در چگونگی ارتباط انسان با جامعهی پیرامون، محورهای متعددی در گفتار و رفتار پیامبراکرم(ص) وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1ـ خوشاخلاقی
خوشاخلاقی، عنصری کلیدی در دینداری و عاملی مهم در موفقیت انسان است. شاید مهمترین ویژگی رسول خدا(ص) اخلاق برتر اوست که در قرآن نیز بدان اشاره شده است: به راستی که تو دارای اخلاق عظیم هستی»[1] قرآن با تمجید نرمخویی رسول خدا(ص) تأکید میکند که اگر ایشان تندخو میبود، مردم از اطرافش پراکنده میشدند.[2] خوشاخلاقی، در سیرهی اجتماعی پیامبراکرم(ص)، از جایگاه والایی برخوردار است؛ به گونهای که رسول خدا(ص) هدف رسالت خود را کامل کردن ویژگیهای والای اخلاقی[3] و در روایتی دیگر، کامل کردن خوشاخلاقی[4] دانسته است تا آنجا که فرموده است: اسلام همان اخلاق نیک است»[5] آن حضرت در برخی روایات نیز اخلاق نیک را نصف دین دانستهاند.[6] اخلاق نیکو را میتوان کلید کسب دیگر فضایل و کمالات دانست. هرکس از این موهبت الهی برخوردار باشد، به راحتی میتواند، پلههای ترقی و پیشرفت مادی و معنوی را طی کند. شاید به همین دلیل پیامبراکرم(ص) فرمود: بندهی خدا با اخلاق نیک خود به بزرگترین درجات آخرت و منزلگاهها و مراتب شریف میرسد.»[7] اخلاق نیک با رسالت و شریعت ایشان درآمیخته که مؤمنترین افراد را خوشاخلاقترین آنها میداند: اکمل المومنین ایماناً احسنهم خلقاً»[8] و سنگینترین عمل را در روز داوری، داشتن اخلاق نیک معرفی میکند.[9] انسان کسانی را به خود نزدیکتر میداند که اخلاقشان بهتر باشد: دوستداشتنیترین شما برای من و نزدیکترین شما به من در روز قیامت، خوشاخلاقترین و متواضعترین شماست»[10]
رسول خدا(ص) خوشاخلاقی را موجب جلب خیر دنیا و آخرت[11] و مانع از آتش جهنم[12] دانسته و فرموده است: سه چیز است که اگر در کسی نباشد، نه از من است و نه از خدای عزوجل؛ بردباریای که با آن جهالت نادانان را رد کند؛ اخلاق نیکی که با آن در میان مردم زندگی کند و ورعی که وی را از گناهان الهی باز دارد.[13] ایشان هم چنین فرمودهاند: نخستین چیزی که روز قیامت، در ترازوی اعمال بندهی خدا گذاشته میشود، اخلاق نیک اوست»[14] نیز فرموده: چیزی بهتر از خوشاخلاقی، در ترازوی عمل انسان قرار نمیگیرد»[15] همچنین فرمود: شبیهترین انسان به من، خوشاخلاقترین شماست»[16] و در قیامت، نزدیکترین انسان به من کسی است که از همه خوشاخلاقتر باشد و برای خانوادهاش از همه بهتر باشد»[17] پیامبر کاملترین مؤمنان را خوشاخلاقترین آنها میدانست[] و بر خوشرویی با مردم و دست دادن با آنها تأکید میکرد و آن را اخلاق مؤمنان، صدیقان، شهدا و صالحان میشناسند.[19] روزی مردی مقابل رسول خدا(ص) ایستاد و از ایشان پرسید: ای پیامبر خدا! دین چیست؟» فرمود: خوشاخلاقی» مرد دوباره از سمت چپ ایشان آمد و همان پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز دوباره فرمود: خوشاخلاقی» این بار مرد از پشت سر ایشان آمد و همان سؤال را پرسید. رسول خدا(ص)، به او نگاه کرد و فرمود: آیا دین را نمیفهمی؟ دین آن است که خشمگین نشوی»[20]
رسول خدا(ص) در پاسخ به این پرسش که نیکی چیست نیز فرمود: نیکی همان خوشاخلاقی است.»[21] امام علی(ع) در بیان ویژگیهای رسول خدا(ص) میفرماید: ایشان زبان خود را از سخنان غیرلازم نگاه میداشت. همواره با مردم مأنوس بود و کاری نمیکرد که از اطرافش پراکنده شوند و از او گریزان باشند؛ بزرگ هر قوم و گروهی را احترام میکرد و وی را به حکمرانی قوم خود میگماشت. احوال یاران خود و از کارهای مردم جویا میشد و کارهای نیک را تحسین و تقویت، و کارهای زشت را تقبیح و تحقیر میکرد. در کارها میانهرو بود و از ترس آنکه مردم غافل شده، به انحراف گرایند، لحظهای از کار آنها غافل نمیماند.[22] اخلاق ایشان در برخورد با مردم چنان نرم و گشاده بود که به تعبیر برخی پدر مردم شده بود.»[22] در روایات مصادیق مختلفی برای ویژگیهای والای اخلاقی یا مکارم اخلاق بیان شده که برخی آنها عبارت است از: راستگویی، امانت داری، صلهی ارحام(پیوند با خویشان)، احترام به میهمان، اطعام نیازمندان، رعایت حقوق همسایگان و همراهان، حیا، گذشت، بیان حق هر چند به ضرر خود انسان باشد.[24] در برابر خوشاخلاقی، بداخلاقی است که روایات، به پیامدهای منفی آن اشاره کردهاند. رسول خدا(ص) فرمود: بداخلاقی عمل آدمی را فاسد میکند، همانسان که سرکه عسل را»[25] همچنین فرمود: دو خصلت در مسلمان جمع نمیشود: بداخلاقی و بخل»[26] بداخلاقی از نگاه ایشان گناهی نابخشودنیست.[27] که ممکن است آدمی را به پستترین درجات جهنم بکشاند[28] و حتی همهی عبادات انسان را بیاثر کند؛ برای مثال روزی نزد رسول خدا(ص) از زنی تعریف شد که روزها را روزه و شبها را به عبادت مشغول است؛ اما بداخلاق بوده، همسایگانش را با زبانش آزار میدهد. آن حضرت دربارهی او فرمود: خیری در وی نیست؛ او در زمرهی اهالی آتش است»[29]
2ـ خیرخواهی
خیرخواهی اصلی بسیار مهم و کلیدی در موفقیت انسان و رسیدن به پاداش عظیم الهی است. در علم اخلاق، خیرخواهی در مقابل حسادت است. فرد خیرخواه خواهان بقای نعمتهای خدا برای مردم است و هیچ دوست ندارد که به آنها بدی برسد. رسول خدا(ص) همواره مردم را به خیرخواهی توصیه میکرد و میفرمود: در روز قیامت بزرگترین منزلت و مقام از آنسانی است که بیشترین گامها را در راه خیر برای مردم برداشته باشند»[30] نیز میفرمود: انسان باید خیرخواه برادر مؤمنش باشد؛ همانسان که خیرخواه خودش است»[31] ایشان در سخنی فرمودهاند: هرکس در پی انجام کاری برای برادر مؤمنش باشد: ولی در حق او خیرخواه نباشد. به خدا و رسول خدا خیانت کرده است»[32] آخرین مرتبهی خیرخواهی این است که انسان آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر دینیاش نیز دوست بدارد[33] رسول خدا(ص) طی فرازی فرمودند: انسان تا وقتی آنچه برای خود دوست دارد، برای برادر مؤمنش دوست نداشته باشد، ایمان نیاورده است»[34] و نیز فرمود: بندهی خدا ایمانش کامل نمیشود: مگر آنکه اخلاقش را نیکو کند، خشمش را فرو برد و آنچه برای خود دوست میدارد برای مردم نیز دوست بدارد؛ کسانی هستند که بدون انجام اعمال خاصی و تنها با خیرخواهی برای مسلمانان، وارد بهشت میشوند»[35]
پیامبراکرم(ص) هیچگاه از خیرخواهی مردم غافل نمیشد. چنانکه گذشت، گاه از کسانی که در حضورش بودند، حال مردم را میپرسید و میفرمود: باید حاضران به گوش غایبان برسانند و نیاز کسانی را که به من دسترسی ندارند، به من برسانید؛ چرا که هرکس نیاز شخصی را که خود قادر به رساندن آن نیست، به زمامدار برساند و بازگو کند، خداوند در روز قیامت، گامهای او را استوار میگرداند.»[36] از روی خیرخواهی برای مردم و هدایت آنها، خود را به زحمتهای طاقتفرسا میانداخت؛ به گونهای که خدای سبحان خطاب به ایشان فرمود: فَلَعَلَّک باخِعٌ نَّفسَک علَی ءَاثارِهِمْ اِن لَّمْ یومِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ اَسَفا»[37](بیم آن میرود که اگر آنها به این سخن ایمان نیاورند، تو جان خود را از غم و اندوه درپیگیری[کار] شان تباه کنی)! روشن است که اگر همهی مردم، اصل گرانسنگ خیرخواهی را درکارهای خود به کاربندند، هم وجدان کاری تحقق میپذیرد و هم خیانت در کارها از جامعه رخت برمیبندد؛ دیگر هیچکس، هیچ وقت در کار خود کوتاهی نمیکند، بلکه همگان، به دلیل خیرخواهی نسبت به دیگران، با نهایت دقت و دلسوزی، به کار خویش خواهند پرداخت و بدین ترتیب، جامعه جهش اقتصادی بزرگی خواهد کرد. امروزه، بسیاری جوامع اسلامی که اخلاق اسلامی در آنها نهادینه نشده، بیشترین زیانهای اقتصادی و اجتماعی را از عدم رعایت این اصل میبینند.
3ـ مردمداری
از روشهای بسیار موثر در جذب مردم و نفوذ در قلوب آنان، در کنار آنها زیستن و دوری نکردن از آنهاست. مردمدار کسی است که همواره در کنار مردم باشد؛ با آنها خو بگیرد؛ با آداب و سنن آنها آشنا باشد و تا جایی که با دین خدا در تضاد نیست، آنها را رعایت کند و خود را در غم و شادی آنها شریک بداند. رسول خدا(ص) با حلم، بردباری و نیکخواهی منحصر به فرد خود، همواره در کنار مردم و از حال آنها باخبر بود و در غم و شادی با آنها شریک بود؛ در تشییع جنازه شرکت میکرد و برای عیادت مریض، حتی در دورترین نقطهی مدینه، عازم خانهی او میشد.[38] با مردم بسیار مأنوس بود و با کمال تواضع و بزرگواری با آنها برخورد میکرد؛ هیچگاه خود را تافتهی جدا بافته نمیدانست و هرگز خود را از مردم متمایز نمیدانست؛ نیازهایش را خود از بازار تهیه میکرد و به دست خود به خانه میبرد. به همگان، کوچک تا بزرگ، سلام میکرد و با ثروتمند یا فقیر هر دو مصاحفه میکرد و تا فرد مقابل دستش را نمیکشید، دست مبارک خود را از دستش جدا نمیساخت. رسول خدا(ص) در مردمداری چنان حساس بود که بر اساس روایتی، اگر یکی از مسلمانان را سه روز نمیدید، از حال او جویا میشد؛ اگر معلوم میشد که در مسافرت است، برایش دعا میکرد و اگر در مسافرت نبود، به دیدارش میشتافت و اگر بیمار بود، به عیادتش میرفت.[39] هیچکس را از توجه خویش استثنا نمیکرد؛ حتی دعوت بردگان را به گرمی میپذیرفت.[40]
با اینکه آن حضرت از هرگونه تکلفی بیزار بودند و بین خود و دیگران هیچ امتیازی قائل نمیشدند، گاه برخی نیازمندان، مقهور شکوه مقام و نام پیامبری او میشدند؛ از این رو، پیامبر گاه کسانی را که به هنگام برخورد با ایشان دچار لکنت زبان میشدند، یا آثار تأثیرپذیری در چهرههایشان مشاهده میشد، درآغوش میگرفت و به آنها محبت میکرد و کاری میکرد که از شکوه و ابهت ایشان، دچار شتابزدگی و عجله نشوند. همچنین هرگاه نیازمندی نزد ایشان میآمد، فوراً میفرمود: اشکالی ندارد[41] و بدین ترتیب کاری میکرد که وی هرگز احساس شرمندگی نکند. مردم مدینه همیشه کودکان خود را نزد پیامبر میآوردند، تا برایشان از خدا خیر و برکت بخواهد یا ایشان را نامگذاری کند. رسول خدا(ص) نیز کودک را در آغوش میگرفت و در دامان خود مینشاند. در این میان چه بسا کودک دامان آن حضرت را کثیف میکرد. برخی حاضران با ناراحتی بر سر کودک فریاد میکشیدند؛ ولی رسول خدا(ص) آنها را ازاین کار نهی میکرد و میگذاشت تا کار کودک تمام شود و سپس دعا یا نامگذاری را تمام میکرد و بدینترتیب، خانوادهی آن کودک را خشنود میساخت. هرگز حاضران مشاهده نکردند که پیامبر، از اینکه کودک لباس ایشان را نجس کرده، ناراحت شده باشد، پس از آنکه آنها بیرون رفتند، آن حضرت لباس خود را میشست. چنان رأفت و رحمتی به مردم داشت که اگر در حال نماز، صدای گریه کودکی را میشنید، سورهی کوتاهی میخواند و نماز را زود تمام میکرد.[42]
این حرکات، از بزرگترین پیامبر خدا، نشاندهندهی رحمت ایشان و شفقت و دلسوزی او نسبت به مردم است. به هرکس که نزد ایشان میرفت احترام میکرد؛ چندان که حتی گاه لباس خود را برای نشستن او پهن میکرد یا او را در جای خود مینشاند[43] روزی جریر بن عبدالله به خانه رسول خدا(ص) رفت؛ اما خانهی ایشان پر بود و وی جایی برای نشستن نیافت، از این رو، در بیرون خانه نشست. وقتی رسول خدا(ص) وضعیت او را دید، لباس خود را برداشت و بر گونههای خود گذاشت و بوسید. سلمان فارسی نیز چنین ماجرایی را نقل کند و میگوید: نزد رسول خدا(ص) رفتم. آن حضرت بالشی را که بر آن تکیه کرده بود، به من داد و فرمود: ای سلمان هیچ مسلمانی نیست که متکایش را برای احترام به برادر مسلمانش بدهد، مگر آنکه خدا او را میآمرزد»[44] در خارج خانه با فقیران بسیار معاشرت میکرد و این کار را چنان دوست میداشت که در راز و نیاز خود با خدا میفرمود: خدایا مرا در حال حیات و ممات نیازمند قرار ده و در زمرهی نیازمندان محشورم کن.»[45]
از جلوههای مردمداری، مدارا با مردم در مواردی است که با دین الهی مخالفتی نداشته باشد؛ رسول خدا(ص) به مدارا با مردم بسیار اهمیت میداد و میفرمود: پروردگارم، مرا به مدارا با مردم امر کرده؛ به همانسان که به ادای واجبات»[46] ایشان مدارا با مردم را نصف ایمان و رفق و آسانگیری با آنها را نصف عیش میدانست[47] و میفرمود: خدا رفق و مدارا را در همهی کارها دوست دارد و بر آن پاداشی میدهد که به سختگیری و عدم مدارا نمیدهد».[48] یکی پیامبراکرم(ص) یکی از دلایل برتری پیامبران بر سایر مردم را شدت مدارای آنها با دشمنان دین خدا میدانست[49] و میفرمود: سه چیز است که اگر در کسی نباشند، هیچ کاری از او به سرانجام نخواهد رسید:[تقوا] و ورعی که وی را از ارتکاب گناهان الهی بازدارد؛ اخلاق[نیکی] که با آن با مردم مدارا کند و بردباریای که جهالت نادانان را دفع کند»[50]
4ـ مردمیاری
رسول خدا(ص) شیفتهی یاری رساندن به مردم بود، چنان که گاه زندگیاش را در این راه میگذاشت. سرور مردم را کسی میدانست که به آنها خدمت کند.[51] میدانیم که بهترین و لذتبخشترین حالت برای رسول خدا حال نماز بود؛ اما کمک به مردن در نظر ایشان چنان اهمیتی داشت که اگر در حال نماز کسی کنارش مینشست، نماز خود را کوتاه میکرد و بلافاصله پس از نماز به او رو میکرد و میفرمود: آیا نیازی دارید؟»[52] روزی زنی نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: با شما کاری دارم.» حضرت پاسخ داد: در هریک از راههای مدینه که مایلی بنشین، من نیز با تو خواهم نشست[53](و به کارت رسیدگی خواهم کرد)» امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم که رسول خدا(ص) وقتی نیاز کسی به او میرسید، برای برآورده کردن آن، از خود صاحب نیاز بیشتر خوشحال میشد»[54] اگر رسول خدا(ص) بر مرکبی سوار بود، اجازه نمیداد کسی در کنار او پیاده باشد و او را نیز سوار میکرد و اگر او از این کار امتناع میکرد، میفرمود: پس جلوتر از من برو و همان جایی که میخواهی خود را به من برسان»[55] از هیچ فرصتی برای یاری رساندن به مردم دریغ نمیورزید: هرکس در برابر ستمگری، از مؤمنی حمایت کند، خدا روز قیامت فرشتهای برایش میگمارد که در برابر آتش جهنم، از گوشت بدن او حمایت کند»[56] همچنین میفرمود: هرکس غم و غصهی کسی را برطرف کند یا به مظلومی کمک برساند، خداوند سی و هفت بار او را میبخشد»[57]
یاری مردم را در مورد همهی آنها، اعم از نیکوکار یا بدکار سفارش میکرد و بدان را از خود نمیراند و یاری کردن آنها را هدایت و بازداشتن آنها از ارتکاب گناه میدانست. روزی به یاران خود فرمود: برادرت را یاری کن، خواه ظالم باشد یا مظلوم.» از ایشان پرسیدند: چگونه در حال که ظالم است یاریش کنیم؟» فرمود: بدینگونه که او را ظلم بازداری»[58] در فرازی دیگر فرمود: هرکس در حالی صبح کند که به امور مسلمانان اعتنایی ندارد، مسلمان نیست»[59] نیز میفرمود: هرکس یک نیاز از نیازهای برادر مؤمنش را برآورده سازد، چنان است که گویی به اندازهی همهی عمرش، خدا را عبادت کرده است»[60] از نظر ایشان حرکت برای برآورده ساختن نیاز برادر مسلمان، حتی در صورتی که نتواند به نتیجه برسد، پاداش خود را دارد: هرکس برای برآوردن نیاز برادر[مسلمان] در ساعتی از روز یا شب اقدام کند، این کار برای او از اعتکاف دو ماه بهتر خواهد بود؛ خواه آن نیاز را برآورده سازد یا نه»[61]
هنگامی که از ایشان پرسیدند: محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟» فرمود کسی که بیشترین نفع را برای مردم داشته باشد»[62] و در فرازی دیگر فرمود: دو ویژگی نیک است که بالاتر از آنها نیکیای وجود ندارد: ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان خدا»[63] و نیز فرمود: مردم عیال خدایند، پس محبوبترین مردم نزد خدا کسانی هستند که به عیال خدا نفع برسانند و اعضای خانهی خدا را خشنود سازند»[64] هرکس برادر مسلمانش را با گفتن کلمهای لطفآمیز احترام کند و غمش را برطرف سازد، همواره در سایهی گستردهی خدا خواهد بود و مادام که برآن حال است، رحمت خدا شامل حالش خواهد بود»[65] همچنین فرمود: مسلمان برادر مسلمان است، به او خیانت نمیکند و به او دروغ نمیگوید و او را تنها نمیگذارد؛ همه امور مسلمان، خواه آبرو یا مال یا خونش، بر مسلمان حرام است. تقوا در همین است. در شرارت و بدی انسان همین بس که برادر مسلمانش را تحقیر کند»[66] مؤمن نسبت به مؤمن، همانند ستون است که یکدیگر را تقویت(و یاری) میکنند»[67] ایشان مؤمنان را یکپارچه میدانست و آنان را چون اعضای یک پیکر تشبیه میکرد که با ناراحتی یک عضو، سایر اعضا نیز به درد میآیند.[68]
در جنگها و مسافرتها، همواره مراقب همراهان خود بود و معمولاً در انتهای صف و گروه راه میرفت تا به کسانی که به کمک نیاز دارند، یاری برساند و گاه حتی چنان با سربازان عادی صمیمی باشد که از پدر و مادر او و خانواده و مشکلات زندگی خانوادگیاش جویا میشد و در بر طرف کردن مشکلات آنها میکوشید. یکی از این نمونهها خاطرهای است که جابربن عبدالله نقل میکند که در ضمن آن رسول خدا(ص) از ازدواج او و مشکلات خانوادگی او پرسید و بعدها به او کمک کرد.[69] امام صادق(ع) فرمود: هرکس نیازی از نیازهای برادر مسلمانش را برآورده سازد خدا در روز قیامت، صد هزار نیاز او را برآورده میکند که از جمله آنها و نخستین آنها بهشت است و یکی دیگر این است که نزدیکان و خویشان و برادرانش را وارد بهشت می کند.»[70]
5. رعایت حقوق مردم
از نگاه اسلام، این مسئله بسیار روشن است که حقوق مردم بر حق خدا مقدم است، چرا که ممکن است خدا در روز قیامت از حقوق خود بگذرد و بندگان را ببخشد؛ اما هیچ فردی در قیامت از حقوق خود نمیگذرد. امام علی علیهالسلام فرمود: خدا حقوق بندگان خود را بر حقوق خود مقدم کرده است، پس هرکس که حقوق بندگان خدا را رعایت کند، حقوق خدا را نیز رعایت کرده است».[71] رسول خدا صلی الله علیه وآله بر ادای حقوق مردم تأکید فراونی داشت، از روایات حقوق زیادی استنباط میشود که برخی آنها عبارت است:[72]
1. هر چه برای خود میپسندی، برای دیگران نیز بپسند.
2. پرهیز از آزار آنها با گفتار با کردار.
3. پرهیز از تکبر نسبت به آنها.
4. پرهیز از سخنچینی و نیز گوش دادن به سخنچینی سخنچینان.
5. عدم قطع رابطه بیش از سه روز.
6. نیکی کردن در حق آنها با حداکثر توان.
7. خوشاخلاقی، نرمخویی و گشادهرویی نسبت به همه.
8. وفای به عهد و پیمان با آنها و عدم خیانت به آنها.
9. احترام به همه براساس شأن و منزلتی که دارند، به ویژه احترام به بزرگان هر قوم.
10. خیرخواهی برای آنها.
11. اصلاح و آشتی دادن کسانی که به عللی از یکدیگر جدا شده، دشمنی پیدا کردهاند.
12. پردهپوشی از زشتیها و خطاهای مردم.[73]
13. کوشش در رفع نیاز آنها تا حد امکان.
14. سلام کردن به مردم.
15. همنشینی با نیازمندان.
16. پیجویی وضعیت مردم و رسیدگی به مشکلات آنها و شرکت در مجالس و مراسم آنها.
17. مواسات با آنها در دارایی خود.
. عیادت آنها به هنگام بیماری.
19. شرکت در تشییع جنازه آنها.
20. به نیکی یاد کردن از آنها پس از مرگشان.
در این میان در روایات، افزون بر حقوق پدر و مادر و خویشاوندان، بر حقوق برخی افراد جامعه بیشتر تأکید شده است؛ نظیر حقوق همسایگان، دوستان، میهمانان و زیردستان انسان. سفارش درباره حقوق همسایگان بسیار فراوان است؛ برای مثال رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: بهترین یاران خدا کسانی هستند که نسبت به یاران خود بهترین باشند و بهترین همسایگان خدا کسانیاند که برای همسایه خود بهترین باشند».[74] عبداللَّه بن عمرو گوسفندی را برای مجاهد ذبح کرد و پس از ذبح گوسفند نزد وی برد. مجاهد دو بار از او پرسید: آیا از این گوسفند، به همسایه یهودی ما هم هدیه کردید؟» من از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که میفرمود: جبرئیل همواره مرا به رعایت حقوق همسایه سفارش میکرد؛ چندان که پنداشتم، همسایه را نیز یکی از وارثان قرار خواهد داد».[75] این روایت را عایشه نیز نقل کرده است.[76] امام علی علیه السلام نیز در آستانه شهادت خویش، همین روایت را نقل کرده است.[77]
رسول خدا صلی الله علیه وآله در فراز دیگری، حرمت همسایه را چون حرمت مادر میداند.[78] یکی از مردان انصار نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: از فلانی خانهای خریدهام؛ اما نزدیکترین همسایهام کسی است که از او هیچ خیری امید ندارم و از شرش هم در امان نیستم». رسول خدا صلی الله علیه وآله به امام علی علیه السلام، سلمان و ابوذر دستور داد که از طرف ایشان با بلندترین صدا، سه بار اعلام کنند که هرکس همسایهاش از شر او در امان نباشد، ایمان ندارد. آنها نیز اعلام کردند: سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله با دستش به چهل خانه از مقابل پشت سر و از سمت راست و چپش اشاره کرد(و آنها را همسایه انسان دانست.)[79] در فراز دیگری فرمود: هرکس همسایهاش را بیازارد، خدا بوی بهشت را بر او حرام میکند و جایگاهش در آتش است که چه بد جایگاهی است! و هرکس حق همسایهاش را تضییع کند، از ما نیست؛ جبرئیل همواره درباره همسایگان به من سفارش میکرد؛ به گونهای که پنداشتم، همسایه را یکی از وارثان قرار خواهد داد».[80]
در برخی روایات، حتی در مورد خوراک و پوشاک همسایه نیز سفارش شده است: هرکس که سیر بخوابد؛ ولی همسایهاش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است».[81] روزی یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله، سر وقت به قراری که با رسول خدا صلی الله علیه وآله گذاشته بود نرسید. وقتی خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید، ایشان از او پرسید چه شد که دیر آمدی؟» او گفت: لباسی نداشتم که بپوشم و بیرون بیایم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آیا همسایهای که دو دست لباس داشته باشد، نداشتی که یکی از آنها را به تو عاریه دهد؟» گفت: چنین همسایهای دارم». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: اکنون که لباسش را به تو عاریه نداده، برادر تو محسوب نمیشود».[82] رسول خدا صلی الله علیه وآله حقوق همسایه را چنین برشمردند:
1. اگر از تو کمکی طلبید، کمکش کنی.
2. اگر قرضی خواست، قرض بدهی.
3. اگر نیازمند شد، تنهایش نگذاری.
4. اگر به او خیری رسید به او تبریک بگویی.
5. اگر بیمار شد، به عیادتش بروی.
6. اگر دچار مصیبتی شد، به او تسلیت و دلگرمی دهی.
7. اگر درگذشت به تشییع جنازهاش بروی.
8. خانهات را چندان بلند نسازی که مانع از رسیدن باد به او شود؛ مگر آنکه خود او اجازه دهد.
9. اگر میوهای خریدی، به او نیز بدهی و اگر چنین قصدی نداری، مخفیانه به خانهات ببری تا او نبیند.
10. اجازه ندهی که فرزندت میوه را بیرون برد و باعث حسرت و اندوه فرزندان همسایهات شود.
11. با بوی غذاهایت او را نیازاری، مگر آنکه مانع از رسیدن بوی غذایت به او شوی.[83]
حقوق زیردستان و کسانی که به گونهای زیر نظر انسان کار میکنند، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله بر این نکته تأکید میکرد و میفرمود: هرکس برادر مسلمانی، زیر دست او بود، باید از آنچه خود میخورد، به او بدهد و از آنچه خود میپوشد، بر او بپوشاند و به وی کاری واگذار نکند که از عهدهاش برنمیآید و اگر(بنا به ضرورت) چنین کرد، به او در انجام آن کمک کند.[84]
6. وفای به عهد
از اصول ضروری و شایسته سیره پیامبراکرم صلی الله علیه وآله، وفای به عهد است. قرآن کریم، وفای به عهد را یکی از ویژگیهای مؤمنان میداند و به صراحت دستور میدهد: ای کسانی که ایمان آوردهاید، به پیمانهای خود وفادار باشید».[85]وفای به عهد، از مهمترین اصول زندگی رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. آن حضرت بر عمل به پیمان و عدم نقض آن، حتی در صورتی که طرف پیمان، کافر یا دشمن انسان باشد، تأکید میکرد و هرگز هیچ پیمانی را زیر پا نمیگذاشت. همواره سفارش میکرد که مسلمان باید به عهد و پیمانش وفا کند: هرکس وفای به عهد نداشته باشد، دین ندارد».[86] امام صادق علیه السلام نقل میکند: رسول خدا صلی الله علیه وآله با مردی قراری گذاشت که در کنار صخره مشخصی منتظر او بماند. آن حضرت به ایشان فرمود: من در اینجا منتظر شما میمانم تا برگردی، پس از مدتی حرارت آفتاب شدت یافت و اصحاب ایشان گفتند: یا رسولاللَّه! ای کاش به سایه میآمدی(تا آفتاب شما را نیازارد.) ایشان این درخواست را نپذیرفت و فرمود: من با آن مرد در اینجا قرار گذاشتهام و در همین جا منتظر او میمانم و اگر نیامد، خلف وعده از طرف او خواهد بود. براساس نقل برخی، آن حضرت تا سه روز در همان نقطه در انتظار آن مرد ماند و وقتی او را دید، بیهیچ عصبانیتی فرمود: و ای جوانمرد! مرا به زحمت انداختی، سه روز است که در اینجا هستم.[87]
7. امانتداری
امانتداری پیامبراکرم صلی الله علیه وآله زبانزد عام و خاص بوده و هست؛ حتی پیش از بعثت نیز آن حضرت در میان مردم مکه، با لقب امین» مشهور بود؛ بدترین دشمنان ایشان نیز وی را فردی امین میشمردند و در امانتداری او تردیدی نداشتند. هرکس حتی اگر نخ و سوزنی نزد آن حضرت به امانت میگذاشت، ایشان آن را به وی باز میگرداند.[88] ایشان بر امانتداری تأکید میکرد و کسانی را که از این ویژگی بیبهره بودند، اساساً بیایمان میدانست.[89] از نظر ایشان یکی از مهمترین ملاکهای سنجش و ارزیابی انسانها امانتداری آنهاست؛ به کثرت نماز، روزه، حج و. آنها منگرید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنها بنگرید».[90] نیز میفرمود: امانتداری موجب غنا و خیانت موجب فقر است».[91]
8. راستگویی
راستگویی از فضایل بسیار مهم اخلاقی است که در صورت همگانی شدن، اعتماد افراد به یگدیگر مستحکم شده، جامعه انسانی به امنیت خواهد رسید. خدای سبحان در قرآن کریم، مؤمنان را پس از سفارش به تقوای الهی، به وارد شدن در زمره راستگویان فرا میخواند.[92] رسول خدا صلی الله علیه وآله راستگویی را زینت گفتار میداند[93] و از نزدیکترین افراد را به خود در روز قیامت، راستگوترین آنها معرفی میکند. چنانکه گذشت، راستگویی را از مهمترین معیارهای سنجش و ارزیابی انسانها برمیشمرد. در برابر راستگویی، رذیلت دروغگویی قرار دارد. سخن از آن به مجال دیگری نهاده میشود.
9. بخشش
پیامبراعظم صلی الله علیه وآله سرآمد بخشندگان بود. آن حضرت خود به مردم میفرمود: هرکس از ما چیزی بخوهد، از آنچه در اختیار داریم، دریغ نخواهیم کرد».[94] جبرئیل علیه السلام میگوید: من همه خانوادههای روی زمین را بررسی کردم و در میان ایشان، بخشندهتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نیافتم».[95] ابوسعید خدری میگوید؛ رسول خدا صلی الله علیه وآله بسیار با حیا بود؛ هیچگاه از او چیزی نخواستند، مگر آنکه پاسخ مثبت داد».[96] اگر زمانی چیزی نزد ایشان نبود، قول میداد که به زودی آن حاجت را برآورده سازد.[97] روزی فردی خدمت ایشان رسید و تقاضای کمک کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اکنون چیزی ندارم، اما به حساب من خرید کن و وقتی چیزی به دستم رسید، بهای آن را میپردازم». عمر که شاهد ماجرا بود، به ایشان گفت: ای پیامبر خدا! به او بخشش کردی، در حالی که خدا آنچه در توان تو نیست، بر تو تکلیف نکرده است». رسول خدا صلی الله علیه وآله از سخن او ناخشنود شد. یکی از انصار که آنجا حاضر بود، گفت: ای پیامبر خدا(هرچه میخواهی) انفاق کن و از خدا درباره فقر و نداری خود نترس». تبسّم در چهره رسول خدا صلی الله علیه و آله مشهود شد و فرمود: از سوی خدا به همین شیوه مأمور شدهام».[98]
امام علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله بخشندهترین مردم، و در رفت و آمد و همراهی کریمترین مردم بود؛ به گونهای که هرکس با او رفت و آمد میکرد و او را میشناخت، محبتش در قلبش میافتاد».[99] آن حضرت در بخشش، هرگز به خود نمیاندیشید، از این رو، به دوست و دشمن، و به باادب و بیادب یکسان میبخشید. عربی بادیهنشین به رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و عبای ایشان را گرفت و به شدت کشید؛ به گونهای که گوشه عبا در گردن رسول خدا صلی الله علیه وآله جا انداخت. آنگاه به رسول خدا صلی الله علیه وآله گفت: ای محمد؛ دستور بده از مال خدا که در اختیار توست، به من بدهند». رسول خدا صلی الله علیه وآله تبسمی کرد و سپس دستور داد به او چیزی بدهند.[100] رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: سخاوت، درختی از درختان بهشت است؛ هرکس که شاخهای از آن را بگیرد، نجات مییابد».[101] از ایشان پرسیدند: برترین اعمال کدام است؟ فرمود: سخاوت و خوشاخلاقی، پس از این دو جدا نشوید تا سعادت یابید».[102] همچنین فرمود: هنگامی که خدا بهشت را آفرید، بهشت پرسید: پروردگارا! مرا برای چه کسی آفریدهای؟ خدا فرمود: برای هر سخاوتمند پرهیزکار. بهشت گفت: پروردگارا راضی شدم».[103] رسول خدا صلی الله علیه وآله تأکید میکرد که انسان از سنین جوانی با ویژگی بخشش انس بگیرد؛ برای مثال میفرمود: نزد خدا جوان بخشنده و خوشاخلاق از پیرمرد بخیل عابد و بداخلاق محبوبتر است».[104]
10. سپاسگزاری
سپاسگزاری، شناخت زحمت و خدمت دیگران و تشکر و قدرشناسی از آنهاست خدای سبحان خود را به نام یا صفت شاکر» یا شکور» معرفی میکند: وَ مَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ»[105] و إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ»[106] یکی از ارکان اصلی زندگی اجتماعی و پایداری پایههای جامعه این است که انسانها زحمات و خدمات یکدیگر را ارج نهند. رعایت نکردن این اصل موجب دلسردی زحمتکشان و نیکان شده، اندک اندک بیتفاوتی اعضای جامعه نسبت به کارهای نیک و خدمت به جامعه را در پی دارد و صمیمیت و همدلی لازم برای زندگی اجتماعی را از بین میبرد. در مقابل، رعایت این اصل موجب انسجام، پیوستگی و همدلی بیشتر اعضا و استحکام جامعه میشود، از این رو، اعضای جامعه نباید در برابر خدمات یکدیگر بیتفاوت باشند و دستکم با گفتار، این وظیفه را به جای آورند. در قرآن و روایات نیز بر این وظیفه بسیار تأکید شده است. خداوند نیز با صفت بسیار سپاسگزار» توصیف شده است: إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ»[107]؛ در واقع، خداوند هیچگاه کار نیک انسانها را بیپاداش نمیگذارد.
اصل سپاسگزاری از خدمات دیگران، در نظر رسول خدا صلی الله علیه وآله آن همه مهم است که اساساً سپاس از خدا را بیسپاس از مردم رد میکند: هرکس سپاسگزار مردم نباشد، سپاسگزار خدا نیست».[108] در واقع، ایشان تشکر از مردم را شرط سپاسگزاری خدا میداند. ایشان به پاس خدمات مردم و خانواده خود از آنها تشکر میکرد؛ برای مثال همواره از حضرت خدیجه یاد میکرد و بر او درود میفرستاد و میفرمود: خدیجه، هنگامی به من پیوست که همه مردم از من دوری میگزیدند؛ مرا در راه اسلام تنها نگذاشت و حمایتم کرد؛ خدایش بیامرزد که زن پربرکتی بود و از او صاحب شش فرزند شدم».[109] همچنین از کنیز آزاد شدهای به نام تویبه» که در دوران شیرخوارگی، چند روز به ایشان شیر داده و ایشان را سرپرستی کرده بود، یاد میکرد و همواره به او احترام میگذاشت.حتی از مدینه برای او که در مکه میزیست، لباس و هدایایی میفرستاد و هنگامی که درگذشت بسیار غمگین شد و از حال خویشاوندان او جویا شد تا نسبت به آنها محبت و دلجویی کند.[110]
11.میهماننوازی
میهماننوازی و آداب میهمانداری از مهمترین مسائلی است که در سیره و سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله به آن توجه بسیار شده است. ایشان میفرمود: میهمان راهنمای بهشت است».[111] ایشان میهمان را مایه آمرزش گناهان دانسته است: میهمان به همراه روزی خود وارد خانه میشود و هنگامی که از خانه میزبان خارج میشود، همه گناهان آن خانه را با خود میبرد».[112] روزی به یاران خود فرمود: هنگامی که خدا خیر و سعادت گروهی را بخواهد، برای آنان هدیهای را میفرستد». گفتند: چه هدیهای». فرمود: میهمان که به همراه روزی خود وارد میشود و به همراه گناهان اهل آن خانه بیرون میرود».[113] ایشان خانه بیمیهمان را خانه بیفرشته معرفی میکند: خانهای که میهمان در آن پای نمینهد، فرشتهها در آن گام نمینهند».[114] نیز میفرماید: هرکس میهمان را اکرام کند، هفتاد پیامبر را اکرام کرده و هرکس برای میهمان یک درهم خرج کند، چنان است که هزاران هزار دینار در راه خدا خرج کرده است».[115]
ایشان افزون بر تأکید بر میهماننوازی، بر اجابت دعوت برادر مسلمان نیز بسیار تأکید کرده است: من به حاضران و غایبان امتم سفارش میکنم که دعوت برادر مسلمان خود را بپذیرند؛ هر چند که با او پنج میل فاصله داشته باشند، چرا که پذیرش دعوت مسلمان بخشی از دین است».[116] ایشان رد دعوت مسلمان و نیز پذیرش دعوت و عدم تناول غذای میزبان را نوعی جفا میدانست.[117] از سوی دیگر، میهمانی ناخوانده را نکوهش میکرد. روزی به امام علی علیه السلام فرمود:هشت دسته اگر به آنها اهانت شد، نباید کسی جز خود را ملامت کنند؛ نخستین آنها میهمان ناخوانده است.[1] همچنین میفرمود: هرکس به میهمانی دعوت شود و او بیعذر و دلیل موجه رد کند، خدا و رسول خدا صلی الله علیه وآله را نافرمانی کرده است و هرکس بیدعوت بر سر سفرهای بنشیند، همانند وارد میشود و سرزنش شده خارج میشود».[119]
روزی یکی از اهالی مدینه، ایشان و پنج نفر از یارانشان را برای صرف غذا دعوت کرده بود. یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله در راه به آنها برخورد و با آنها همراه شد. وقتی به محل میهمانی رسیدند، حضرت به او فرمود: اینان تو را دعوت نکردهاند، پس بنشین تا تو را به آنها معرفی کنم و از آنها اجازه ورود تو را نیز بگیرم».[120] این ماجرا اولاً دلسوزی و حیای آن حضرت را نشان میدهد؛ ثانیاً بیانگر آن است که حضور در میهمانی بیدعوت، در نظر آن حضرت ناپسند بوده است. در روایات متعددی، برای میهمان و میزبان وظایفی بیان شده که در ادامه به برخی آنها اشاره میکنیم؛
وظایف میزبان
1. میزبان باید بکوشد که در میهمانی او، تنها ثروتمندان حضور نیابند، بلکه افراد نیازمند نیز بر سفره انسان حاضر باشند. رسول خدا صلی الله علیه وآله میفرمود: میزبان بدترین غذا، سوری است که در آن، تنها افراد سیر حاضر باشند و از افراد گرسنه دریغ شود».[121]
2. میزبان نباید غذاهایی را که برای میهمانان حاضر میکند، کم و ناچیز بشمارد و به اصطلاح نباید آنها را ناقابل معرفی کند، چرا که چنین کاری کفران و تحقیر نعمتهای الهی است میزبان در گناهکاری انسان همین بس که آنچه برای برادرانش حاضر میکند، اندک شمارد، و در گناه کاری مردم هم همین بس که آنچه برادرشان برای آنها حاضر میکند، اندک شمارند».[122]
3. نکته بسیار مهم این است که در میهمانداری باید از تکلّف و زحمت بیجا دوری کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله سفارش میفرمود که برای میهماننوازی، به تکلّف و زحمت بیجا نیفتید.[123] امام علی علیه السلام در پاسخ به فردی که ایشان را به میهمانی دعوت کرده بود، فرمود: به شرطی میپذیرم که سه چیز را برایم تضمین کنی: از بیرون خانه چیزی نخری و هرچه در خانهداری برایم حاضر کنی و خانوادهات را به زحمت نیندازی»، پس از آنکه که شخص این سه شرط را پذیرفت، امام دعوتش را اجابت کرد.[124]
4. بهتر است که در سفره برخی لوازم جانبی و ضروری، نظیر خلال دندان یا دستمال کاغذی برای میهمانان فراهم باشد. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: از حقوق مهمان این است که خلال دندان برایش مهیا شود».[125]
5. میزبان باید همراه با میهمانان غذا بخورد؛ نه جدا از آنها. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هرکس که دوست دارد، خدا و رسولش او را دوست داشته باشد، باید همراه با میهمانش غذا بخورد».[126]
6. میزبان باید به بهترین صورت و نیز با خوشرویی و محبت کامل از میهمانان پذیرایی کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله هنگامی که گروه نجاشی بر ایشان وارد شدند، خود شخصاً برخاست و به خدمت آنها پرداخت.[127] همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله از اینکه از میهمان کار کشیده شود، نهی میکرد.[128]
7. رسول خدا صلی الله علیه وآله بدرقه میهمان را از حقوق وی میدانست و میفرمود: یکی از حقوق میهمان این است که با او حرکت کرده، تا کنار درب خانه بدرقهاش کنی».[129]
وظایف میهمان
برخی وظایفی که برای میهمان بیان شده، عبارت است از:
1. پرهیز از میهمانی افراد فاسق و اهل گناه: رسول خدا صلی الله علیه وآله در وصایای خود به ابوذر فرمود: ای ابوذر جز با مؤمنان مصاحبت نکن و جز افراد متقی از غذایت نخورند و از غذای افراد فاسق پرهیز کن».[130]
2. همچنان که پیشتر اشاره شد، میهمان باید از به همراه آوردن کسانی نظیر فرزند، دوست یا پدر و مادر که میزبان دعوتشان نکرده، بپرهیزد.
3. رعایت دقیق وقت تعیین شده، یعنی میهمان نباید زودتر یا دیرتر از وقت مقرر به خانه میزبان وارد شود.
4. همچنان که پیشتر اشاره شد، میهمان نباید غذایی را که برایش حاضر میشود، ناچیز و اندک شمارد و به دیده حقارت به آن بنگرد.
5. میهمان نباید بیش از سه روز در خانه میزبان اقامت کند. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: میهمانی سه روز است و بیش از سه روز صدقه است و میهمان وظیفه دارد که پس از سه روز، از خانه میزبان برود.
6. میهمان باید در تعیین جای نشستن، تابع نظر میزبان باشد، چرا که به تعبیر برخی روایات، صاحبخانه بهتر میداند که چه جایی از خانهاش برای حفظ حرمت و پوشش خانواده او مناسبتر است.[131]
12. دوستیابی و دوستداری
در زندگی اجتماعی، انسانها نسبت به برخی انس بیشتری مییابند و او را دوست خود بر میگزینند. انتخاب دوست در فرایند زندگی اجتماعی، امری گریپذیر است. در بسیاری موارد، دوست انسان، مهمترین نقش را در تصمیمگیریها و سرنوشت او ایفا میکند. قرآن مجید از کسانی یاد میکند که با برگزیدن دوستان بد، گرفتار عذاب جهنم شدهاند و با حسرت میگویند: ای کاش با فلانی دوست نمیشدیم؛ و روزی است که ستمکار دستهای خود را میگزد[و] میگوید: ای کاش با پیامبر راهی برمیگرفتم و ای کاش فلانی را دوست[خود] نگرفته بودم»[132] در آیه دیگر نیز چنین آمده است: یکی از بهشتیان میگوید: راستی من[در دنیا] همنشینی داشتم که به من میگفت: آیا واقعاً تو این سخن را باور میکنی که وقتی مردیم و خاک و[مشتی] استخوان شدیم، زنده میشویم و جزا مییابیم؟[سپس] میپرسد: آیا شما از او اطلاعی دارید؟ پس او را در میان آتش میبیند و میگوید: به خدا سوگند چیزی نمانده بود که تو مرا به هلاکت اندازی! و اگر رحمت پروردگارم نبود، هرآینه من[نیز] از احضارشدگان در دوزخ بودم!»[133]
در اهمیت تأثیر دوست سرنوشت آدمی همین بس که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: آدمی بر همان دینی است که دوستش بر آن است، پس دقت کنید که چه کسی را به دوستی برمیگزینید!»[134] و اگر در مورد کسی شک داشتید و دیندار بودن او برای شما معلوم نبود، به دوستانش بنگرید؛ اگر دوستانش دیندارند، خود او دیندار است.»[135] به دلیل تأثیر فراوان دوست در تصمیمگیریها و رویکردهای انسان، روایات متعدد، به بیان شرایط دوست پرداختهاند. برخی شرایطی که برای دوست خوب بیان شده عبارت است از:[136]
1. داشتن ایمان و تدین.
2. ظاهر و باطن او یکی باشد.
3. افتخار تو را افتخار خود و ننگ تو را ننگ خود بداند.
4. دریغ نکردن از آنچه در اختیار دارد برای تو.
5. هنگام دچار شدن به مصایب و گرفتاریها تو را تنها نگذارد.
6. آنچه برای خود میپسندد، برای تو نیز بپسندد.
7. نادان نباشد.[137]
8. شرور نباشد.[138]
9. دو رو، یعنی کسی که کردارش با گفتارش همسان نیست، نباشد.[139]
10. بدذات و خبیث نباشد.
11. اهل فسق و فجور نباشد.
12. امانتدار باشد.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: همنشین نشوید، مگر با عالمی که شما را از پنج چیز به پنچ چیز فرا میخواند: از شک به یقین، از ریاکاری به اخلاص، از رغبت(به دنیا و گناهان) به دوری از آن، از تکبر به تواضع، و از حیلهگری به خیرخواهی مردم».[140] در روایات آمده است که پیش از انتخاب دوست، او را آزمایش کنید و از انتخاب شتابزده و بدون بررسی بپرهیزید. این آزمایش و ارزیابی، ممکن است از راههای گوناگونی صورت پذیرد:
1. سپردن امانت به او و سنجش میزان امانتداری او.
2. پیشنهاد کار ناپسند به او و دقت در نحوه عکس العمل او.
3. عصبانی کردن او و دقت در نحوه واکنش او.
4. دقت در گفتار و کردار او و پیجویی وجود ملاکهای فوق برای دوست خوب.
5. مسافرت با او و بررسی رفتار و اخلاق او در مسافرت.
6. امتحان او با پیشنهادهای مالی گوناگون.[141]
در روایات بر رعایت حقوق دوستان بسیار تأکید شده است؛ آن چنانکه دستور داده شده، نام او، نام پدر، مادر، اجداد و محل ست او را از وی بپرسید! روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله ابن عمر را دید که دنبال چیزی میگردد. از او پرسید: دنبال چه هستی؟» گفت؛ در پی یکی از دوستانم». فرمود: ای عبداللَّه! اگر کسی را دوست داشتی، نام او، نام پدرش، نام جد و خاندان و محل ستش را از او بپرس و هرگاه بیمار شد، به عیادتش برو و اگر از تو کمک خواست، به یاریش بشتاب».[142]
13. خشنود کردن مردم
رسول خدا صلی الله علیه وآله از هیچ فرصتی شاد کردن مردم دریغ نمیورزید و میفرمود: هرکس مؤمنی را خشنود کند، مرا خشنود کرده و هرکس مرا خشنود کند، خدا را خشنود کرده است».[143] نیز میفرمود: محبوبترین کارها نزد خدای عز و جل شاد کردن مؤمنان است».[144] ایشان این کار را گاه در قالب شوخی و مزاح انجام میداد. امام صادق علیه السلام از یکی از یاران خود، در مورد شوخی با یکدیگر پرسید. او گفت: کمتر شوخی میکنیم». حضرت فرمود: چرا با یکدیگر شوخی نمیکنید؛ شوخی کردن اخلاقی نیت و شما با این کار موجب خوشحالی برادر خود میشوید. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به قصد خوشحال کردن مردم با آنها شوخی میکرد».[145] روزی پیرزنی به ایشان گفت؛ ای پیامبر خدا! از خدا بخواه که مرا به بهشت ببرد». رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: فلانی! هیچ پیر زنی وارد بهشت نمیشود». پیرزن از این سخن پیامبر گریست. حضرت فرمود: به او بگویید، پیر زن با صورت پیر وارد بهشت نمیشود، بلکه خداوند نخست او را جوان میکند و سپس به بهشت میبرد، چرا که خدای سبحان میفرماید: إِنَّآ أَنشَأْنَهُنَّ إِنشَآءً * فَجَعَلْنَهُنَّ أَبْکارًا * عُرُبًا أَتْرَابًا »[146،147]
گاه برای خوشحال کردن یارانش، در گفتار خود کلمات غیرعربی را با کلمات عربی میآمیخت؛ برای مثال روزی به یاران خود فرمود: قوموا فقد صنع لکم جابر سورا»[148]؛ برخیزید که جابر برایتان سور درست کرده است. البته ایشان تأکید میکرد که در شوخی کرد
مقاله ای کامل درباره عید غدیر خم و ولایت امام علی علیه السلام
خدا ,رسول ,علیه ,الله ,صلی ,فرمود ,رسول خدا ,الله علیه ,صلی الله ,خدا صلی ,علیه وآله ,علیه السلام فرمود ,اللَّهَ غَفُورٌ شَکورٌ» ,دعوت برادر مسلمان ,إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ
درباره این سایت